حضور تو به جانی ماند
بتراود باغ را
بنوازد بلبلک، تا شود مستُ بخواند بر گُل
بجهاند شاخکی شعشعه ی نور به برگ
بوته دست خود بگیرد بالا، و برقصد در باد
تو بخوان ای بلبل
و تو خود میدانی
آرامش اگر هست، همین است.
حضوری که به جانی ارزد.
حضور تو به جانی ماند
بتراود باغ را
بنوازد بلبلک، تا شود مستُ بخواند بر گُل
بجهاند شاخکی شعشعه ی نور به برگ
بوته دست خود بگیرد بالا، و برقصد در باد
تو بخوان ای بلبل
و تو خود میدانی
آرامش اگر هست، همین است.
حضوری که به جانی ارزد.