۱۱ دی دلنوشته داستان سفر برگ تاریخ: ۱۱ دی ۱۳۹۸۲۹ دی ۱۳۹۸ نویسنده: رضا عسکری که گفته، صدای خش خش برگ ها، زیر پا، زیباست؟ هیچ توجه کرده ای، قدم از قدم که برمیداری، ساکت تر میشوی؟ آن زمان که گوشَت مملو میشود از خش خش برگ ها، صدای شیون بر محیط حمله ور می شود، برگ ها ناله سر میدهند و اشک میریزند، اما چه شده است؟ به یکباره […] ادامه →