شیوا: ایزد ویرانگر و نابود کننده

شیوا: سومین خدا از خدایان سه گانه هندی، ویرانگر و نابودکننده

این خدا هزاران اسم دارد ماهشوارا خدای داناییو ماهاکالا خدای زمان

او می آفریند، نابود میکند و نگه می دارد. به همین دلیل با سه صورت دیده میشود

دو صورت متضاد در طرفین و یک صورت میانجی گر در بین

شهر شیوا بنارس است که هرکس آنجا بمیرد مستقیما به شیوا می رسد.

شیوا را معمولا به صورت لینگا (نماد شیوا که بصورت آلت نرینگی به تصویر میکشند و همراه یونی نماد زنانگی ) میپرستند

میگن گروهی از دیوها اومدند سه تا از قلعه ها رو از برهما گرفتند خدایان که زورشون به دیوها نمی رسید، همه توانایی هاشون رو با هم ترکیب کردند و شیوا نصفشون رو برداشت و با تیری که به سمت دیوها روانه کرد، اونارو شکست داد ولی بعدش بدعهدی کرد و قدرتی که گرفته بود رو پس نداد. و قوی ترین خدای هندی شد

ساتی نوه پسری برهما از داکشا خود را در آتش خاص قربانی ها سوزاند

بخاطر اینکه شیوا یکی از سرهای برهما را قطع کرد رابطه ی خوبی با خانواده برهما نداشت و به همین خاطر باقی خداها اون رو از آسمون بیرون کردند. ولی از اون طرف ساتی هم چشم شیوا رو گرفته بود

بود و بود تا زمانی که داکشا یه جشن نامزدی برای دخترش برپا کرد و قرار شد که ساتی حلقه گل رو به هوا بندازه و به گردن هر خدایی که افتاد باهاش ازدواج کنه که بله! شیوا از راه رسید و مجبور شدند ساتی رو بدن به شیوا.

ولی ساتی که از دشمنی بین پدرش(داکشا) و شوهرش(شیوا) ناراحت بود، خودکشی کرد و خودش رو توی آتش خاص قربانی ها انداخت.

شیوا ناراحت شد و سر داکشا رو خرد کرد چون معتقد بود اون مقصره، بعدش هم چندتا دیو دنبال ساتی فرستاد و وقتی برگشتند جسد بی جان ساتی رو آورند و اینجا بود که شیوا با جسم بی جان ساتی رقص “تانداوا” که یه نوع رقص برای ویران کردن گیتی هست رو شروع کرد

پارواتی: ساتی دوباره زنده میشود

خدایان که احساس خطر کردند به همراه ویشنو (سومین خدای هندی، خدای نگهبان) مداخله کردند و پارواتی (دختر کوه مقدس هیمالیا) که زیباتر و کامل تر بود رو به برای او آوردن.

چون در ابتدا رنگ پوست تیره ای داشت کلی ریاضت کشید تا رنگ پوستش را روشن کند.

داکشا در قامت بُز

ویشنو تصمیم گرفت تا داکشا رو دوباره به زندگی برگردونه، ولی دیوها سر رو دزدیده بودند این شد که براش سر بزکوهی که نزدیکترین آفریده بود رو انتخاب کرد ولی داکشا خوشش نیومد و دشمنیش با شیوا کماکان پابرجا موند.

شیوا: خدایی تندخو و بداخلاق

هرچی شیوا تندخو بود پارواتی خوش رو. میگه یه روز برای شوخی پارواتی با دستاش جلوی چشمای شیوا رو گرفت ولی همین حرکت ساده باعث تاریکی جهان شد و شیوا خیلی خشمگین شد برای همین خیلی سریع یه چشم سوم وسط سرش به وجود آورد.

تمثیلی از ادراک برتر و بصیرت بالای اوست و با این چشم دشمنانش را نابود میکند

یا میگه یه بار شیوا داشته کتاب آسمانی رو برای پارواتی توضیح میداده که پارواتی وسطش میخوابه، این کار یه جوری شیوا رو ناراحت میکنه که بیا و ببین.

دورگا و کالی و رودگنگ همسران دیگر شیوا

دورگا:

نتیجه آمیزش نیروی خشم خدایان متعدد است و ایزدبانوی قدرتمند و جنگاور است

سلاح او: نیزه آکنی،عصای سه شاخه شیوا، و دیسک ویشنو است

اغلب سوار بر شیر یا ببر و درحال مبارزه با یک بوفالو است.

 

دورگا و کالی و رودگنگ همسران دیگر شیوا

کالی:

ترسناکترین همسر شیوا که مریدان بسیاری هم دارد.

معمولا از زبان خشکیده اش خون قربانیان می چکد. و دامنی از دست های بریده بر تن و آویزی از جمجمه به گردن دارد.

میگن وقتی خونخوار شد که در جنگ با یک اهریمن به نام راکتاویجرا بود و هر قطره ای از خون اهریمن که به زمین میریخت دوباره خود را احیا میکرد و کالی برای عدم احیای او تمام خون او را خورد تا بر زمین نریزد.

سکاندا: خدای جنگ، فرزند شیوا و پارواتی

خدایان که ترسیدند بچه ی شیوا و پارواتی خیلی قوی باشه و نتونن کنترلش کنن برای همین زمانی که آن دو با هم عشق بازی می کردند، آنها را از یکدیگر جدا میکردند برای همین نطفه شیوا به رود گنگ ریخت و در آنجا بارور شد و سکاندا خدای جنگ به وجود آمد که به جنگ دیوی به نام تاراکا برود کسی که دنیا را با خطر نابودی تهدید می کرد.

کارتیکیا: خدای کوچک

او متولد شد تا اهریمنی بنام تاکارا را شکست دهد معمولا یک نیزه در دست و یک طاووس هم همراه دارد.

گَنِشا: خدایی با سر فیل

پارواتی دنبال پسری بود تا از او محافظت کند، برای همین روغن حمام و تکه هایی از بدن خود که هنگام شستشو از بدنش جدا شده بود را برداشت و گنشا را از آنها پدید آورد. روزی شیوا که میخواست به دیدن پارواتی برود گنشا که محافظش بود از ورود شیوا ممانعت کرد و شیوا هم نه گذاشت و نه برداشت و زد سر بچه رو که داشت وظیفشو انجام میداد رو قطع کرد بعد که به اشتباه خودش پی برد، گشت و سر فیل که بزرگترین گوش و چشم و مغز رو داشت رو انتخاب کرد و به سر گنشا گذاشت که پارواتی خیلی گریه کرد و شیوا قول داد در هنگام پرستش خدایان اول او را بپرستند به همین خاطر همیشه یک تاج دارد. 

و از آن پس به عنوان ایزدی که می تواند موانع را از سر راه بردارد مورد پرستش قرار گرفت.

به عنوان خدای سرآغاز است و در ابتدای هر سفر یا معامله ای از او یاد میکنندو معتقد هستند اولین کاتب کتاب مقدس بوده است و عاج بریده در دست نشان قلمی برای نوشتن مهابهاراتا است.

همسر گانش سیدهی (موفقیت) یا ریدهی (سعادت) است

علاقه زیادی به شیرینی دارد که نامش لادو است و اغلاب در معابد شیرینی نذر میکنند.

 

مرکب او یک موش است.

هفت رودخانه مقدس

میگویند شیوا زیر رود گنگ که نماد زندگی جاودان است، قرار دارد و باعث مشود جریان آب از لای موهای به هم گوریده اش به زمین سرازیر شود

کیش شیوا

از متداول ترین کیش های هندو و به سه اصل اتفاق نظر دارند

پاتی یا خدا، پاسو یا روح شخصی و پاسا بنده ای که روح را به وجود دنیوی اش محدود میکند.

که هدف همه آن ها رهایی روح از اسارت و بندگی دستیابی به شیواتا یا همان ذات شیوا است

بسیاری از آنها مرتاض ها یا سادوها هستندکه به نشانه سه صورت شیوا روی صورت خود سه خط افقی میکشند.

سلاح شیوا

سه ماری که بر گرداگرد شیواپیچیده اند هستند که یکی در میان موهای اوست دیگری به دور گردن و شانه اش استو سومی همان رشته نخ مقدس است که برهمن ها بر دست دارند.

نابودی و بازسازی

در یک دستش طبل و د دیگری آتش دارد که نماد شعله ی ویرانگر و مسئول بازآفرینش کائنات است.

یکی از نام های او ماهاکالا است به معنی خدای زمان است و او میتواند زمان را کنترل کند (ماه روی پیشانی اش)

دیدگاه برای “شیوا: ایزد ویرانگر و نابود کننده

  1. م ه ر دال الف دال میگوید:

    بر روی شیر نشسته،دستانش به دستبند بسته،پابند به پا داشته،اغلب حسرتش خورند و او می‌داند به چه مهلکه ای درآمیخته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *